راز یک عشق پایدار و زندگی پر از مهر و محبت با همسرتان چیست؟

استاندارد

 

امروزه نزدیک به نیمی از ازدواج ها به جدایی ختم می شود. اما چرا رابطه ای که با عشق و هیجان آغاز شده، ادامه پیدا نمی کند؟ در این مطلب می خواهیم رازهای یک ازدواج شاد و طولانی را مورد بررسی قرار دهیم؛ با ما همراه شوید:

برای داشتن یک ازدواج موفق باید هزینه آن را پرداخت کرد. اگر سوال هایی مانند این که «چگونه می توان با همسر خود شاد زندگی کرد؟» و «چگونه می توان نیازهای یکدیگر را برآورده نمود؟» تبدیل به بخشی از فلسفه زندگی بشوند، تمام مشکلات رفع شده و زوج ها می توانند با خوشی به راه خود ادامه دهند.

  • ازدواج شاد بدون تلاش متقابل ممکن نیست!

همان گونه که برای بالا بردن درآمد باید تلاش کرد، برای یک ازدواج موفق نیز باید هزینه آن را پرداخت نمود. بسیاری از اوقات زوج ها می خواهند که بدون هیچ گونه تلاش و زحمتی یک ازدواج شاد را تجربه کنند، اما بدون تلاش متقابل نمی توان به این مهم دست یافت. ازدواج شاد، ازدواجی است که زوج ها در آن سرمایه گذاری کرده، هزینه آن را پرداخته و برای حل مشکلات یکدیگر را درک و کمک می کنند. در این ازدواج ها، هنگام مواجه شدن با یک مشکل، زوجین با این تصور که «همسرم نمی تواند من را خوشحال کند»، به دنبال رابطه دیگری نمی روند و برای حفظ رابطه شان از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند.

  • در زندگی مشترک به نتوانستن فکر نکنید، به راه حل مشکل بیندیشید

زمانی که زوج ها در زندگی مشترک شان با یک مشکل مواجه می شوند، به جای فکر کردن به این موضوع که «نمی توانند زندگی خود را پیش ببرند» باید به این مسئله بیندیشند که «چگونه می توانند مشکل را حل کنند» و برای رفع مسئله به دنبال راه حل بگردند. زمانی که یک زوج دچار مشکل می شوند نباید این موضوع را فراموش کنند که هر دو نفرشان سوار بر یک قایق هستند. اگر قایق سوراخ شود، هر دوی آن ها غرق خواهند شد. در نتیجه، به جای این که برای ترک کردن قایق برنامه ریزی کنند، باید تلاش کرده و مشکل را در کنار هم حل نمایند. هر مشکلی یک راه حلی دارد؛ با صبر و درایت می توان مشکلات را حل کرد.

  • “چگونه می توانم همسر خود را شاد کنم؟” این سوال باید تبدیل به فلسفه زندگی شود!

«وقتی به کارهایی که برای همسر جدیدم انجام می دهم، فکر می کنم؛ متوجه می شوم که برای او فداکاری هایی را انجام می دهم که برای همسر قبلی خود انجام نمی دادم. شاید اگر من و همسر قبلیم برای زندگی مشترک مان فداکاری کرده بودیم هرگز از یکدیگر جدا نمی شدیم … .»

این جملات، صحبت های فردی است که یک بار جدا شده و برای بار دوم ازدواج کرده است. در این جا فرد اعتراف می کند ارزشی که برای همسر کنونی خود قائل است را به همسر سابق خود نشان نداده است. در صورتی اگر در ازدواج قبلی خود نیز این سخاوت را نشان داده و همسر خود را درک می کرد، طوفان زندگی آرام شده و ازدواج به جدایی ختم نمی شد. زمانی که یک موضوع ناخوشایند سر راه انسان ها قرار بگیرد آن ها مسیر خود را تغییر می دهند. اما آیا در ازدواج نیز می توان این گونه برخورد کرد؟ آیا با کوچک ترین اشتباهی می توان ازدواج را به پایان رساند؟


  • عادت ها به رابطه صدمه می رسانند

هر ازدواجی بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود. برای این که یک چیز تبدیل به عادت نشود باید به روشی متفاوت ارائه شود. اگر انسان ها بتوانند روابط خود را به شکلی متنوع و هیجان انگیز پیش ببرند، از خطر عادت ها در امان خواهند ماند. شاید افرادی باشند که با روش های تکراری احساس شادی بکنند. اما احساس شادی که کشف اتفاقات جدید به انسان می بخشد کاملا متفاوت می باشد. بسیار مهم است که در ازدواج متناسب با سن رفتار کنید. اگر نکات خاصی را برای لذت بردن به صورت پیش فرض در ذهن تان ذخیره کنید، در صورت عدم وجود آن شرایط معنای زندگی از بین خواهد رفت. برای مثال: اگر زوجین در رابطه جنسی خود احساس ضعف می کنند باید از روش های دیگری برای لذت بردن بهره ببرند.

  • به جای مقصر دانستن دیگری، احساسات خود را مطرح کنید

دوست داشتن، احترام و اعتماد پایه هایی اساسی هستند که یک ازدواج را سرپا نگه می دارند. در حالی که خیانت باعث ضعیف شدن یک رابطه و حتی از بین رفتن آن می شود. مشاوران خانواده بیان می کنند که زوج ها باید در روابط جنسی به یکدیگر وفادار مانده و از لذت های زود گذر دوری کنند. در این جلسه ها به زوجین گفته می شود که به جای مقصر دانستن یکدیگر، احساسات خود را مطرح کنند.

  • ۲۰ موردی که به اشتراک گذاشتن آن ها با همسرتان باعث شادی می شود

۲۰ موردی را که اگر با همسر خود به اشتراک بگذارید باعث شادی شما می شود، یادداشت کنید. دربسیاری از اوقات، زمانی که به زوج ها گفته می شود این لیست را تهیه کنند، تنها ۶ یا ۷ مورد را یادداشت می کنند. در صورتی که شاید اگر قبل از ازدواج این سوال پرسیده می شد با کمال میل هر ۲۰ مورد را می نوشتند. از آن جایی که زوج ها لذت به اشتراک گذاشتن را نمی دانند و از نیازهای همسر خود به اندازه کافی اطلاع ندارند؛ شرایطی ایجاد می شود که در آن یکدیگر را قضاوت کرده، مقصر دانسته و به دنبال کاستی های یکدیگر می گردند. آن ها قبل از تبدیل شدن مسائل کوچک به مشکلات بزرگ، دنبال راه حل نمی گردند.

بحث کردن در مورد چیزهایی که مورد پسند طرف مقابل شما نیست ممکن است احساسات و روح او را جریحه دار کند. در نتیجه، او از دوست داشتن شما دست خواهد کشید. زوج ها در این شرایط از انجام کارهایی که باعث شادی یکدیگر می شود اجتناب می کنند.

اهمیت ندادن افراد شاد و موفق به این ۱۵ مورد

استاندارد
۱۵ موردی که افراد شاد هیچوقت به آنها اهمیتی نمیدهند

شادی یک وضعیت ذهنی است. افرادی که واقعاً شاد و خوشبخت هستند حتی در منفی‌ترین زمان‌های زندگی‌شان ذهنیت مثبت خود را حفظ می‌کنند. این افراد خوشبین، با اخلاقیات بسیار قوی و صداقت و راستی بالا هستند. آنها نسبت به همه مهربان، دوست‌داشتنی، باملاحظه و بامحبت هستند. وقتی به آنها نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که تا چه اندازه بااعتمادبه‌نفس، راضی و با آرامش هستند. چیزی که تا این اندازه آنها را مثبت نگه می‌دارد این است که به یک سری مسائل کوچکترین اهمیتی نمی‌دهند.

۱. آنها به دارایی‌های مادی اهمیتی نمی‌دهند.

مطمئناً داشتن ماشین‌های لوکس، خانه‌های بزرگ و یک حساب بانکی خوب عالی است. ولی این چیزها ضمانتی برای خوشبختی و موفقیت نیست. افراد واقعاً شاد دوست دارند بیشتر از منابع خود برای اضافه کردن ارزش به زندگی دیگران و داشتن یک زندگی آبرومندانه و راحت استفاده کنند. اگر پول به سراغشان بیاید، خوشحال می‌شوند ولی اگر نیاید باز هم شاد و راضی هستند.

۲. آنها اهمیتی به پس گرفتن بخشش‌های خود نمی‌دهند.

همه یک تحسین یا پاداش غیرقابل‌انتظار را دوست دارند ولی بااینکه همه به شدت به دنبال تحسین و پاداش هستند. افراد واقعاً شاد بدون چشم‌داشت به دیگران خدمت می‌کنند. پاداش برای این افراد این است که می‌دانند به زندگی فردی دیگر ارزش اضافه کرده و آن را غنی‌تر کرده‌اند.

۳. آنها اهمیتی به برآورده‌ کردن انتظارات جامعه نمی‌دهند.

آدمها مداوماً تحت فشار برآوردن انتظارات جامعه هستند که معمولاً استرس‌آور است. آدم‌هایی که با آنها معاشرت می‌کنید، برایشان کار می‌کنید یا حتی با آنها ازدواج می‌کنید معمولاً دیکته شده از طرف انتظارات جامعه از شما هستند. افراد واقعاً شاد اهمیتی به برآوردن انتظارات و استانداردهای جامعه نمی‌دهند. آنها به درون خودشان نگاه می‌کنند و کاری که دلشان می‌گوید را انجام می‌دهند. با گوش دادن به غریزه‌شان و دنبال کردن راه قلبشان، می‌توانند رضایت و شادی عمیقی برای خود ایجاد کنند.

۴. آنها اهمیتی به تعصبات آدمها نمی‌دهند.

خیلی‌ها قربانی تعصبات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی هستند که به آن تعلق ندارند. افراد واقعاً شاد به هیچکدام از آنها اهمیت نمی‌دهند. آنها به همه آدمها یکسان و بدون تبعیض قائل شدن از نظر جنسیت، نژاد، مذهب، سن، تمایلات جنسی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی‌شان نگاه می‌کنند. افراد واقعاً شاد شما را بخاطر آنچه که هستید و آنچه که توانایی‌اش را دارید قضاوت می‌کنند نه بخاطر رنگ پوستتان یا کشور محل‌تولدتان.

۵. آنها اهمیتی به تایید و ارزش‌گذاری دیگران نمی‌دهند.

افراد شاد واقعاً اهمیتی نمی‌دهند که شما چه فکری درمورد آنها می‌کنید چون ارزش خودشان را می‌دانند. البته آنها به حرف‌های دیگران گوش می‌کنند و نکات خوب آن را به کار می‌بندند ولی به دنبال تایید دیگران نیستند. آنها می‌دانند که اگر بخواهید برای تایید دیگران زندگی کنید، از تایید نکردن‌هایشان خواهید مرد. افراد واقعاً شاد کاری که باید انجام شود را انجام می‌دهند و هیچوقت اجازه نمی‌دهند افراد منفی آنها را دلسرد کنند.

۶. آنها اهمیتی به همیشه حق با آنها بودن نمی‌دهند.

افراد واقعاً شاد اهمیتی نمی‌دهند که گاهی اشتباه کنند. بالاخره هیچکس نیست که همه چیز را بداند و همه پاسخ‌ها را داشته باشد. با پذیرفتن اشتباهتان است که می‌توانید دریچه‌های یادگیری را به روی خودتان باز کنید. افراد واقعاً شاد گوش می‌کنند و ایده‌های عاقلانه‌ای که گاهی مخالف با عقیده خودشان است را به کار می‌بندند. این یادگیری آنها را تسهیل کرده و شادی‌شان را دوچندان می‌کند.

۷. آنها اهمیتی به محیط‌های نامساعد نمی‌دهند.

افراد واقعاً شاد اهمیتی به محیط‌هایی که درگیری‌های مثبت برایشان ایجاد نمی‌کنند نمی‌دهند. آنها می‌دانند که چنین محیط‌هایی توام با استرس هستند و سطح شادی‌شان را پایین می‌آورند و حتی می‌توانند برایشان مضر باشند. درعوض، این افراد از محیط‌هایی استقبال می‌کنند که توام با فعالیت‌های مثبت و برایشان توام با لذت باشد مثل پارک‌ها.

۸. آنها اهمیتی به مقایسه‌های اجتماعی نمی‌دهند.

افراد واقعاً شاد خودشان را با دیگران مقایسه نمی‌کنند. البته سعی می‌کنند از تجربیات دیگران درس بگیرند و وقتی می‌بینند کسی کاری را به خوبی انجام می‌دهد از او یاد می‌گیرند تا بتوانند همان موفقیت را در زندگی خودشان داشته باشند ولی تمرکزشان همیشه بر پیشرفت خودشان و تحسین دیگران برای پیشرفت‌هایشان است. این باعث می‌شود که شادتر باشند و از حسادت، خشم و احساسات منفی برتری نسبت به دیگران دور بمانند.

۹. آنها اهمیتی به دخالت در کار دیگران نمی‌دهند.

افراد واقعاً شاد به کار دیگران کاری ندارند. البته اگر از آنها کمک بخواهید، به کمکتان خواهند آمند و وقتی ببینند به طور مشخص راه اشتباه می‌روید هم مداخله می‌کنند ولی تمرکز اصلی‌شان بر اول آباد کردن خانه خودشان است بعد دیگران.

۱۰. آنها اهمیتی به غیبت کردن پشت سر دیگران نمی‌دهند.

افراد واقعاً شاد اهمیتی به غیبت کردن و شایعه‌پراکنی نمی‌دهند. آنها از زندگی خودشان راضی هستند و هیچ میلی به درگیر کردن خودشان به اتفاقات زندگی دیگران ندارند. تنها افرادی غیبت می‌کنند که افرادی سطحی هستند و زندگی خودشان به اندازه‌ کافی برایشان راضی‌کننده نیست.

۱۱. آنها اهمیتی به روابط مسموم نمی‌دهند.

روابط مسموم نه تنها می‌توانند همراه با آزار جسمی و توهین به شما هستند، بلکه شکایت‌ها و غر زدن‌های مداوم و تغییر رفتارهای مداوم را هم در بر می‌گیرند که باعث ناراحتی شما می‌شوند. افراد واقعاً شاد اهمیتی به هیچیک از انواع روابط مسموم نمی‌دهند زیرا این روابط فقط نتیجه‌ای مسموم به دنبال خواهند داشت. افراد واقعاً شاد دور و برشان را با افراد مثبتی پر می‌کنند که می‌خواهند از زندگی نهایت استفاده را ببرند و می‌توانند روابط سالمی ایجاد کنند که شادی بیشتر به دنبال خواهد داشت.

۱۲. آنها اهمیتی به کینه‌ورزی نمی‌دهند.

همه ما خیلی وقت‌ها بخاطر حرف، عمل یا رفتار یک نفر ناراحت شده‌ایم. بااینکه کینه به دل گرفتن از این افراد بسیار ساده است، ولی افراد واقعاً شاد می‌دانند که این بهترین انتخاب پیش رویشان نیست. آنها می‌دانند که کینه به دل گرفتن راهی مطمئن برای مسموم کردن افکار و احتمالاً رفتارهایشان است. افراد واقعاً شاد می‌بخشند و زندگی‌شان را پیش می‌برند. این یعنی خود را بالا کشیدن از آن موضوع و آزاد کردن خود. همانطور که کنفسیوس می‌گوید، «اشتباه کردن چیزی نیست، مگراینکه همچنان آن را به خاطر نگه دارید.»

۱۳. آنها اهمیتی به دروغگویی نمی‌دهند.

ممکن است بگویید که همه بالاخره یک دروغ کوچک هم که شده می‌گویند. شاید اینطور باشد ولی بعضی افراد خیلی بیشتر از بقیه دروغ می‌گویند. افراد واقعاً شاد اهمیتی به این افراد و دروغ‌هایشان نمی‌دهند. زندگی‌هایی که بر پایه دروغ و فریب بنا نهاده شده باشند، خیلی سریع ویران می‌شوند. افراد واقعاً شاد این واقعیت را درک می‌کنند و می‌دانند که خیلی بهتر است که حقیقت را بگویند.

۱۴. آنها اهمیتی به شکایت کردن نمی‌دهند.

شکایت میوه یک زندگی بدون مرکزیت است. افراد واقعاً شاد به شکایت کردن اهمیتی نمی‌دهند چون از زندگی‌شان راضی هستند. آنها همچنین به افرادیکه مدام در حال غر زدن و ناله کردن هستند هم اهمیتی نمی‌دهند زیرا این افراد روحیه آنها را خراب می‌کنند. افراد واقعاً شاد قدردان و شکرگزار چیزهایی هستند که دارند و حتی اگر اوضاع بر وفق مرادشان پیش نرود، به آنچه که پیش می‌آید امیدوار هستند.

۱۵. آنها اهمیتی به انتقام‌جویی نمی‌دهند.

و آخر اینکه، اگر واقعاً دلتان می‌خواهد زندگی شادی داشته باشید، نخواهید توانست برعلیه فردی دیگر به دنبال انتقام‌جویی باشید. افراد واقعاً شاد انتقام را به سرنوشت واگذار می‌کنند. آنها سعی می‌کنند با آن موضوع کنار بیایند و درعوض انتقام، تلاش می‌کنند تا آن انرژی منفی را به استفاده‌ای مثبت‌تر و مفیدتر برسانند.

یادتان باشد…

زندگی همیشه بر وفق مراد پیش نمی‌رود. گاهی وقت‌ها اوضاع آنطور که شما می‌خواهید نیست. زندگی این است و کاری از دست شما برنمی‌آید. ولی شادی حتی در این مواقع هم یکی از گزینه‌های انتخابی شماست. از همین امروز تصمیم بگیرید که شاد باشید!